اسباب تساقط شباب الدعوة«عوامل ریزش جوانان دعوت اسلامی از صفوف دعوت اسلامی»
1- عدم اخلاص النیة لله. « نداشتن نیت خالص برای خدا»
2- تخویف اعداء الله للعبد بقطع المعاش اُو الفصل من الوظیفة.«تهدید و ارعاب دشمنان خدا ]به مسایلی همچون[ قطع حقوق و اخراج از کار.
3- قراءة الواقع قراءة سلبیة تؤدی بالداعیة للاحباط والیاُس فیترک طریق الدعوة. «داشتن دیدگاه منفی نسبت به مسایل دور و بر که باعث ایجاد یأس و نومیدی داعی و دوری از دعوت دینی میشود.»
4- عدم القناعة الکافیة بطریق الدعوة.«نداشتن باور و اطمینان قلبی به راه و روش دعوت.»
5- تعلق قلب الداعیة بالدنیا و کراهیة الموت. «شیفتگی دعوتگر نسبت به دنیا و بیزاری از مرگ»
6- الانفتاح علی الاعمال التجاریة و الدنیویة دون الالتزام بوسائلها الشرعیة.« روی آوردن به کارهای تجاری و دنیوی بدون پایبندی به اسباب و وسایل مشروع.»
7- الامراض النفسیة کالعجب و الغرور و الحسد و غیرها. «بیماریهای روحی و روانی مانند خودبینی ، غرور، حسادت و... .
8- الحیل النفسیة وهی کثیرة منها احتقار الداعیة لنفسه أو الخوف الموهوم أُو الخجل المذموم. «موانع و توهمات روحی که زیاد هستند؛ از جمله خود کم بینی داعی یا ترس خیالی یا خجالت و شرم غیر طبیعی.»
9- فقدان التربیة الذاتیة الجادة فمجرد الابتعاد عن وسط من الأوساط قد یکون کفیلاً بان یرجع الداعیة الضعیف عما کان علیه من العمل الدعوة. «دارا نبودن تربیت و پرورش عالی،که سبب میشود به محض اینکه داعی از محافل دعوت دور شود، دعوتگر ضعیف را به اول راه بر میگرداند.»
10- تسرب فکرة طلب العلم اولاً و لفترة معینة ثم الانتقال الی الدعوة الی الله و لم یبین لنا اصحاب هذه الفکرة: الی متی یطلبون العلم؟ اصحاب هذه الفکرة لم یستوعبوا طبیعة هذا الدین «بلغوا عنی و لو آیةً» رواة البخاری «خطور کردن این فکر به ذهن داعی که برای مدتی معین به کسب دانش بپردازد و سپس به دعوت الی الله روی آورد. صاحبان این نوع تفکر برای ما روشن نکردهاند که تا چه زمانی دنبال علم و دانش میروند؟ اینان، طبیعت این دین را به خوبی نشناختهاند. پیامبر(ص) میفرماید: «اگر توان تبلیغ فقط یک آیه را هم داشته باشید، باید آن را تبلیغ کنید»
11- تاٌثیر التفرق والاختلاف بین الدعاة و الجماعات الاسلامیة علی الداعیة فیؤدی به ذالک الی اجتناب طریق الدعوة.«تأثیر تفرقه و اختلاف میان دعوتگران و جماعتهای اسلامی بر شخصیت داعی ؛ که باعث دوری وی از مسیر دعوت میشود.»
12- عدم فقه المصالح و المفاسد و ادراک ظروف المرحلة التی تعیشها الدعوة.« نداشتن درک درستی از مصالح و مفاسد و اوضاع و شرایط زمانی که دعوت در آن به سر میبرد.»
13- عدم الصبر عند وقوع الابتلاء والأذی فی سبیل الله.«نداشتن صبر و پایداری، هنگام فرا رسیدن امتحان و آزار و اذیت در راه خدا.»
14- عدم التدرُّج فی الدعوة فیبدأ بأعمال غیر مؤهلٍ لها. «نداشتن حرکت گام به گام و تدریجی در مسیر دعوت، امری که باعث میشود تا دعوتگر دست به انجام کارهایی بزند که آمادگی لازم برای آنها ندارد.»
15- عدم الانضباط مع الصحبة الصالحة التی هی الزاد للداعیة فی طریقه. «نداشتن نظم در همنشینی با افراد شایسته و نیکوکار، که توشهی راه دعوتگر در مسیرش هستند.»
16- استعجال الثمرة و اعتقاد قربها. «شتاب زدگی در به نتیجه رسیدن و نزدیک پنداشتن نتایج»
17- ضعف الیقین بنصرالله لعباده المؤمنین. «یقین و باوری ضعیف به این امر که خدا بندگان مؤمنش را یاری میرساند.»
18- عدم الاعتراف بالاخطاء و عدم تقبل النصیحة. «اعتراف نکردن به اشتباهات و نپذیرفتن نصیحت.»
19- ارتکاب المعاصی و الاستهانة بالصغائر من الذنوب. «ارتکاب گناهان بزرگ ( معاصی ) و کوچک شمردن گناهان صغیره.»
20- قلة الاهتمام بالجانب العبادی لدی الداعیة کقیام اللیل والاذکار الیومیة. «کم توجهی به جنبهی[ شعایر]عبادی مانند نماز شب و خواندن اوراد و اذکارشبانهروز»
21- ترک الدعاء الذی هو سلاح المؤمن. «ترک دعا که سلاح مؤمن بهشمار میآید.»
22- ضعف شخصیة الداعیة و عدم التنظیم. «ضعف شخصیتی دعوتگر و تشکیلاتی نبودن وی»
ومن عرف الداء عرف الدواء ومن عرف الدواء واستعمله لقد شُفِی. «کسی که درد را تشخیص دهد، درمان آن را مییابد و کسی که درمان را بیابد و آن را بهکار گیرد، قطعاً بهبود مییابد.»
نظرات
با تشکر از استاد ویسی<br /> انتظار این است که بیشتر بنویسند.<br /> لزومی ندارد فقط از روشهای سنتی دعوت استفاده شود.از این تریبون هم استفاده شود بهتر است.
سلام علیکم<br /> انشاءالله در دعوت الی الله موفق باشید واین وب سایت در قیامت ذخیره ای سنگین از اعمال صالح محسوب گردد . به امید پیروزی اسلام و مجاهدین جان برکف و اعادهی خلا فت راشده.
با سلام <br /> از استاد ویسی تقاضا میکنم که در بحثها و نوشتههایش رفرنس داده، منابع و مآخذ را مشخص نمایند.<br /> این را حتما ابلاغ فرمایید.<br /> ممنون و موفق باشید.
تمام موارد ذکر شده همگی معلول هستند نه علت لطفا بروید به پاتولوژی مسله بپردازید اینقدر سطحی فکر نکنید ساختار قدرت سالار در درون احزاب اسلامی به تقلید ازدیگران ونداشتن تعریف ومشی روشن ازحزب ودعوت دینی اسباب تمام ریزشها وانشعابها محسوب میشود بدینگونه باچنین شگردی ذهن مصیبت دیدگان همراه با احزاب اسلامی را از حقیقت علی ساختار به معلولهای درون فردی اعضانکشانید که با چنین شگردی جهت تداوم کار-دانسته یا نادانسته-سعی براغفال از حقیقت امر می شودو بیماری روز به روز به مراحل صعب العلاجتری انتقال می یابد که در هر صورت برای فرد پرهیز کار جهی تامل است پس تامل کنید تاتوانید
سلام<br /> باکمال تاسف استاد در این مبحث سطحی قضاوت کرده اند<br /> -به ظاهر نپیوستن به گروهها وجریانهای خاص برابر است با ریزش از صفوف دعوت اسلامی<br /> -در بیشتر موارد ایشان جوانان رامقصر معرفی می کند . بد نیست نگاهی به عملکرد <br /> گروهها نیز داشته باشیم:<br /> کدام یک از جمع های موجود می تواند ادعا کند که توانسته است نیاز جوانان رادرک کند. و برای حل قضیه برنامه ای داشته باشد.<br /> -نیاز جوانان فقط فقه و تفسیر و ...(که به ظاهر کل دین معرفی می شوند) نیست.<br /> -به نظر حقیر این گونه جوانان رامقصر کردن نه تنها مشکلی راحل نمی کندبلکه باعث ایجاد احساس گناه کاذب در جوانان می شود .<br />
مهم اینست شما برنامه ای که جوابگوی نیازهای جوانان باشد ارایه بدهید.چون گذشتها گذشته و برنگشته.تابرای جونان ومردم معلوم شود که دلسوز واقعی کیست0دوصد گفته چو نیم کردارنیست0 وفقک الله